نوشته شده توسط : مهیار

 

دلم تنگ است

دلم تنگ است ...

دلم تنگ است برای خنده هایت

دلم تنگ است برای چشم هایت

دلم تنگ است  دلم کرده هوایت

بکن جانم کمی او را رعایت دلم دیگر شده جانم سرایت

بیا ای نازنین جانم فدایت

تو را می خواهمت تا بی نهایت

نشو دلتنگ

نشو تنگ و این دل را نکن تنگ

که دل تنگی تو باشد مرا ننگ

چرا باید دل تو تنگ باشد

دلت با غصه ای همرنگ باشد

دلم همراه توست ای نازنینم

اگر چه فاصله

چندین  و چند فرسنگ باشد

 



:: موضوعات مرتبط: دلم تنگ است , ,
:: بازدید از این مطلب : 328
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 بهمن 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهیار

 

دل رسوا

درد این دل رسوا شده رو به کی بگم ؟

رسم روزگار نفرین شده رو به کی بگم؟

به کی بگم از این همه تنهایی و بی کس شدن

رنج این شبای غربت زده رو به کی بگم ؟

من می خوام تو را داشته باشم

جز تو من هیچی از هیشکی نمی خوام

اینو باید به کی بگم؟

شعر من با تو شنیدنی می شه

بیا که شعرای من قشنگترین شعرا بشه

تو صدای قلب من یا که شمارش نفس هامی

تو نوای ساز من یا که قشنگی هوس هامی

تو پر از صداقتی .توپر از یکدلی  و طهارتی

من پر از تیرگی ام .من پر از ندامتم

تو پر از خوبیها وتازگیها. من پر ازبدیها و حسای مات و کهنه ام



:: موضوعات مرتبط: دلم تنگ است , ,
:: بازدید از این مطلب : 306
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 بهمن 1388 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد